جدول جو
جدول جو

معنی بو جاری - جستجوی لغت در جدول جو

بو جاری
پاک کردن غلات و حبوب از خاک و خاشاک بوسیله غربال
تصویری از بو جاری
تصویر بو جاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوجاری
تصویر بوجاری
پاک کردن غلات از سنگریزه و خار و خاشاک به وسیلۀ غربال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوجاری
تصویر بوجاری
الک کردن غلات و حبوبات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بد کاری
تصویر بد کاری
بد کرداری بد عملی بد فعلی بد فعالی، شرارت، فسق فجور زنا لواط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کاری
تصویر بی کاری
Joblessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به جای
تصویر به جای
دربارۀ، درحق، برای مثال پدر به جای پسر هرگز این کرم نکند / که دست جود تو با خاندان آدم کرد (سعدی - ۱۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بر جای
تصویر بر جای
بر جا، ثابت، برقرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بو دار
تصویر بو دار
Odorous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
มีกลิ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
ذات رائحةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
गंधयुक्त
دیکشنری فارسی به هندی
গন্ধযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بواری
تصویر بواری
بالاج فروش (بلاج بوریا آنندراج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوجار
تصویر بوجار
کسی که پیشه اش پاک کردن غلات است و حبوبات و غلات را با غربال پاک می کند
بوجار لنجان: کنایه از کسی که هر کجا نیرو و قدرت و سود و فایده ببیند به آن طرف برود و مرام و مسلک ثابت نداشته باشد، مثل بوجار که هنگام بوجاری از هر طرف باد بیاید روی خود را به آن طرف می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوجار
تصویر بوجار
کسی که غلات و حبوبات را الک می کند
فرهنگ فارسی معین